در پست قبلی موضوع اختلاف نظر در مورد رابطه صنعت و دانشگاه به عنوان یک چالش مهم پیش روی کارآفرینی در ایران مطرح شد. این موضوع به خصوص در زمینه کارآفرینی دانشگاهی و کارآفرینی دانش محور بسیار حائز اهمیت است. در مطلب امروز به موضوعی چالش برانگیزتر می پردازیم…
چالش دوّم: اختلاف ارزشی کارآفرینی با فرهنگ ایرانی / اسلامی
فرض کنید لا به لای کارهای روزمره خود ۱۰ دقیقه وقت اضافی دارید. در مواجهه با گزینه های زیر کدام یک را برای صرف این ۱۰ دقیقه انتخاب می کنید؟
- به دعا و مناجات یا قرائت قرآن می پردازید
- به شخصی که نیازمند کمک شما است کمک می کنید (با فرض اینکه این کمک منفعتی برای شما نداشته باشد)
- به حل یک مسئله علمی فکر می کنید
- به روش های موفقیت و پولدار شدن خود فکر می کنید
کدام را انتخاب کردید؟ یک انسان خوب کدام را انتخاب می کند؟ این انسان مؤمن چطور؟ یک کارآفرین چطور؟ حتماْ هر روز برای شما زیاد پیش می آید که چنین تصمیماتی در تخصیص توجه خود بگیرید. به طور متوسط به کدام بیشتر بها می دهید؟
بالاخره شما به عنوان یک انسان مقدار محدودی دقیقه در این جهان دارید و در این دقایق مقدار محدودی توجه دارید که به موضوعات مختلف تخصیص بدهید. حالا این را جمع ببندید روی کل ملت ایران. ایرانیان به طور متوسط به چه موضوعاتی بیشتر توجه می کنند؟ این چیزی است که من در تحقیقاتم نام آن را گذاشته ام سرمایه توجه یک ملت.
چه چیزی باعث می شود به یک نوع فعالیت اهمیت بیشتری بدهیم؟ احساسات و ارزش های ما مکانیزم حاکمیت توجه ما هستند. دو گروه صفات زیر دو شخص فرضی را توصیف می کنند. هر کدام چه احساساتی را در شما بر می انگیزد؟ به نظر شما کدام شخص بیشتر دوست داشتنی است؟
شخص ۱: ثروتمند، زرنگ، فرصت طلب، زیاده خواه، کنس، حریص
شخص ۲: فقیر، ساده، مراعات کننده، از خود گذشته، دست و دل باز، قانع
کدام را انتخاب کردید؟ به بچه هایمان یاد می دهیم کدام را دوست داشته باشند؟ کدام یک بیشتر شبیه قهرمان های داستانی و مذهبی فرهنگ ما هستند؟ درست است که همه کارآفراینان یک شکل نیستند ولی معمولاْ به اولی بیشتر نزدیک هستند تا دوّمی. آیا ما در ایران اصلاْ کارآفرینان را دوست داریم؟!
به نظر شما واکنش یک ایرانی معمولی نسبت به شخص ۱ احتمالاْ کدام یک از موارد زیر است؟
- همه پول مملکت را خورده اند نا مردها!
- نوش جانش! او به شکوفایی اقتصاد کشور کمک کرده است.
البته این اختلافات ارزشی فقط مربوط به ایران نیست. دکتر فلپس، برنده جایزه نوبل اقتصاد در بررسی دلایل عقب ماندگی اقتصادی کشورهایی مثل آلمان، ایتالیا، و فرانسه به گفته یک اقتصاددان آلمانی اشاره می کند که می گوید «یک آلمانی ترجیح می دهد به دیگران بگوید که ثروتش را به ارث برده است تا اینکه اعتراف کند که آن را خود به دست آورده است».
برگردیم به ایران. دکتر احمدپور داریانی، که از پایه گذاران بحث کارآفرینی در ایران بوده است از استادان خوب ما در دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران است. خود ایشان آدم مذهبی هستند و همیشه به این حدیث پیامبر اشاره می کند که «کاسب حبیب خدا است». اما آیا واقعاْ در مجموع یدگاه اسلام نسبت و به کسب و کار اینقدر مثبت است؟ اگر هست آیا دیدگاه مردم ایران هم همینطور است؟
در جلسه هم اندیشی که در دو پست قبلی به آن اشاره کردم یک نفر از همه جمع پرسید که به نظر شما ایثار یعنی چی؟! همه حاضرین که مانده بودند این سؤال چه ربطی به موضوعات جلسه دارد سکوت کردند. چندین بار شخص پرسشگر این سؤال را تکرار کرد و سپس خود تعریفی ارائه داد. او گفت:
آیا قبول دارید که ایثار یعنی دادن چیزی و نگرفتن چیزی در قبال آن؟ یک کارآفرین اینگونه فکر نمی کند!
بعد از مطرح کردن این موضوع نزدیک بود که یک دعوای جانانه در حد خون و خونریزی راه بیافتد! (البته جدی نیگیرید!) ولی خلاصه اینکه موضوع خیلی چالش بر انگیز است و به این راحتی هم حل نمی شود. دکتر بازرگان مدیرت جلسه با مهارت خاصی از ادامه دعوا جلوگیری کرد و بحث را عوض کرد. ولی چالش هنوز مطرح است.
105 دیدگاه
Comments feed for this article
نوامبر 12, 2007 در 9:56 ب.ظ.
محمد
سلام
بحث چالش بر انگیز و قابل تاملیه!
به نظر من اینکه کارآفرینی و ایثار در تضاد هستند، درست نیست…چون اینها می توانند در دو عرصه کاملا متفاوت باشند…به عبارت دیگر لزومی نداره که کارآفرین از درآمد خودش در هر جایی بذل و بخشش کنه…ولی چنین شخصی لزوما کنس هم نیست و می تونه در جای خودش آدم بخشنده ای باشه
در ضمن این بار من اول شدم
نوامبر 13, 2007 در 6:30 ق.ظ.
علی
سلام
من یه اس ام اس داشتم که تو سنجش نوشته جوابها 27ام میاد .تو سایت که خبری نیست، شاید تو پیک سنجش بوده . کسی خبر داره؟ خط های موبایلم که این روزها……..
نوامبر 13, 2007 در 7:37 ق.ظ.
مریم
wow تا حالا ديگه به اينجاش فكر نكرده بودم!! ولي من هميشه هركي اينجوري بوده بهش گفتم دمش گرم، زرنگ بوده تونسته به دست آورده (حتي اگه ناجوانمردانه! به دست آورده باشه)
ولي واقعا مشكل ما اينه كه فكر ميكنيم حتما بايد همه چيز رو با معنويات قاطي كنيم و بچسبونيم به دين تا به دلمون بچسبه . خب نميشه كه! يه سري مسائل رو نميشه با دين قاطي كرد. البته بماند كه اونايي كه مسلمون دانا و درست و درمون هستن واسه اينجور جاها هم كلي حديث و … پيدا ميكنن مثل اين كه خديجه هم نميدونم تاجر بود، يا علي نخل ميكاشت و باهاش نميدونم چيكارا ميكرد و …
نوامبر 13, 2007 در 4:34 ب.ظ.
رضا
جواب چی؟ چه رشته ای؟ از کسی که اس ام اس زده بپرس.
نوامبر 13, 2007 در 8:19 ب.ظ.
آیدین
همیشه با این موضوع در چالشم ! خیلی خوبه که داری موشکافیش می کنی . موفق باشی .
نوامبر 13, 2007 در 10:07 ب.ظ.
صالح
راستش من با حرف های مریم خانوم موافقم
خود حضرت محمد تاجر بود ولی در عین تجارت ثروتش این بود که امین مردم بود
حضرت علی در زمان خودش ثروت مند ترین بود ولی اون رو برای خودش نمی خواست اما کارآفرینی می کرد به مردم کار یاد می داد به جای اینکه فقط صدقه بده
کلی چاه جدید حفر کرد که همش نشونه هایی از ایجاد فرصت و ارزشه
حالا اینکه ما فقط از دینمون دعا کردن بلدیم چیزه دیگه ایه توی قرآن بسیار توصیه شده که بدست بیاورید از نعمت های زمین ، کار کنید و…..
و خیلی حرف های دیگه ، بحث خیلی خوبی باز کردی محمد جان اما خیلی می شه ادامش داد و من از صبح یه ارائه 1 ساعتی داشتم و 2 تا امتحان دارم میمیرم از خستگی دوباره میام
نوامبر 13, 2007 در 10:15 ب.ظ.
صالح
راستی تا نرفتم یه سوال می پرسم به اون جواب بدید و به رابطه اش با موضوع محمد جان فکر کنید تا بعد بیایم ادامش رو مطرح کنیم :
آیا یک کارآفرین فقط برای پول و ثروت کارآفرینی می کنه ؟
نوامبر 14, 2007 در 8:10 ب.ظ.
مریم
راستش من هم تو این مدتی که درگیر مسائل مدیریت و کارافرینی و غیره بودم به این سوال آقا صالح زیاد فکر کردم. ولی خب میدونی واقعیت اینه که هدف کلیه بنگاههای اقتصادی مسلما سود مالیه…و کارآفرینی هم بیشتر همون نوآوری و خلاقیتی هست که میخواد تو بازارهای اقتصادی تغییرات به وجود بیاره پس همون هدف اصلیش میشه پول و ثروت
نوامبر 14, 2007 در 10:21 ب.ظ.
امید
سلام. به نظر من معنویات (صرف نظر از دینی بودن و یا غیر دینی بودن آن) موزیک متن زندگی است. بسیاری از مفاهیم دینی در کشورهای سکولار و حتی در دیدگاه های افراد لاییک هم وجود دارد. چرا یک کارافرین نتواند ایثار کند؟ حتی اگر مادی صرف هم باشد اگر همه امکانات را به خود جذب کند به چه کس یا کسانی می خواهد خدمات خود را ارائه دهد؟ به یک مشت فقیر؟ نادان؟ عقب افتاده؟ پس همواره خودش هم عفب افتاده باید باشد و اگر بخواهد دست دیگران را هم بگیرد کمی باید ایثار کند! این گاهی مثل یک پارادکس خود را نشان می دهد درست مثل بالا و پایین شدن قیمت نفت و مقدار تولید آن و صادرات کشورهای پیشرفته صنعتی. اگر قیمت نفت پایین باشد درامد کشورهای تولید کننده نفت کم می شود و نمی توانند کالاهای دیگر کشورها را بخرند اگر قیمت نفت بالا برود قیمت کالاهای تولیدی نیز بالا می رود و پول بیشتری باید پرداخت شود و …. پس همین طور یکی برای دیگری باید ایثار(!) کند تا بتنوانند در این روزگار عمر را سپری نمایند!
نوامبر 15, 2007 در 12:11 ب.ظ.
محمد كيهاني
ممنون از همه شما كه ايندفعه درباره مطلب من نظر داديد! بسيار از خواندن نظراتتان لذت بردم. درست است كه اسلام هم سفارشاتي در اين راستا كرده ولي به نظر من آخرش تكليف مردم را دقيق مشخص نكرده كه بالاخره كدام اولويت دارد در چه مواقعي و تا چه اندازه. مثلا شخصي كه 20 دقيق وقت اضافي خود را به 10 دقيقه دعا و 10 دقيقه برنامه ريزي براي پولدار شدن مي گذراند كار بهتري كرده يا شخصي كه 15-5 يا 20-0 اين تقسيم بندي را كرده. به هر حال پولدار شدن و كسب و كار اينقدر فكر مي برد كه آدم اگر بخواهد همه وقتش را مي تواند با آن پر كند. مي گويند بيل گيتش هر ثانيه اش 400 دلار مي ارزد. او ثانيه هايش را چگونه خرج كند؟
نوامبر 15, 2007 در 12:18 ب.ظ.
محمد كيهاني
در مورد كارهاي موردي مثل يك بار ايثار من حرفي ندارم درست است كه حتي بدجنس ترين آدم هم ممكن است يك بار ايثار كند. ولي موضوع اين است كه به طور متوسط رويكرد ما چه باشد. همواره به فكر از خود گذشتگي باشيم محبوب تريم نزد خدا يا همواره به فكر پولدار شدن؟! يك فرد كارآفرن موفق ممكن است خيلي پولدار شود و از نظر اجتماعي اطرافيانش او را دوست نداشته باشند (مثل اسكروج) ولي از ديد كلان كمك به شكوفايي اقتصاد كرده باشد و خانواده هاي بسياري به خاطر فعاليت هاي اقتصادي او درآمد كسب كرده باشند و…و در عين حال رقيب هاي بسياري را ورشكسته كرده باشد و… چقدر پيچيده است! كسب و كار خوب اين است كه رقبا را شكست دهيم اما اگر شكست آنها به معني بيكار شدن هزاران آدم و مشكلات معيشتي براي آنها باشد آيا ما در كسب و كارمان حبيب خدا بوده ايم؟
نوامبر 15, 2007 در 7:00 ب.ظ.
SalarSoft
هیچی ندارم بگم جز ایول
چالش دوم خیلی جالب بود.
نوامبر 16, 2007 در 9:29 ب.ظ.
صالح
دو نفر هوش و ذکاوت و خلاقیت یکسان دارند
یکی با این خلاقیت شیوه جدیدی برای دزدیدن ژول از عابر بانک مردم راه می اندازه و پول درمیاره
یکی میزنه توی کسب و کار و فرض کنید یک نوع جدید رستوران باز می کنه و پول در میاره
با تشکر فعلا خداحافظ
نوامبر 17, 2007 در 5:20 ب.ظ.
مریم
میدونید این مشکل جامعه ماست که آدما رو شرطی کرده…اگه کاری که داری تو مایه های اسلام و …باشه درسته اگه نه اشتباه…
البته بماند که به قول شهر قصه خمس و ذکاتش رو بده حلاله
نوامبر 17, 2007 در 11:37 ب.ظ.
صالح
بی مقدمه برم سر اصل مطلب ،یه خبر بد دارم برای همتون
از کسی که رابطه بسیار نزدیکی با دکتر زالی داره شنیدم که دکتر زالی گفته :
سازمان سنجش اشتباه کرده و فراموش کرده در کنار کد کارآفرینی در دفترچه تکمیل ظرفیت کلمه بورسیه رو چاپ کنه .یعنی اون 44 نفر که اعلام شده بوده همه بورسیه بودند و مال ارگان های دولتی ولی ما نمی دونستیم و انتخاب کردیم ،جواب اون ها رو هم تلفنی بهشون خبر دادند و ما تو فکر قبولی بودیم ،یعنی هیچی به هیچی
این خانه از پای بست ویران است .
این خبر رو هم زودتر بهتون دادم که حتماَ ارشد امسال ثبت نام کنید
راستی از محمد عزیز که 7 ماهه در کنار ما بود و کمکمون کرد تشکر می کنم امیدوارم همیشه موفق باشه ، مریم خانوم شما هم که شبانه قبولید بهتون خوش بگذره
فعلا خداحافظ
نوامبر 18, 2007 در 3:57 ب.ظ.
حسین
آقای کیهانی سلام
ممنون از مطالب ارزنده ای که در نوشته هاتون هست. من دانشجوی سال آخر کارشناسی مدیریت بازرگانی هستم در دانشگاه فردوسی مشهد. گرایش کارآفرینی رو از خیلی وقت قبل یعنی از وقتی که سال دوم بودم انتخاب کردم و الان هم دارم نهایت تلاش خودم رو برای قبول شدن در این گرایش می کنم. مطلبی در ایسنا خواندم که از قول دکتر یداللهی نوشته بود که از سال آینده از قبول شدگان کارشناسی ارشد در این گرایش, آزمون مصاحبه هم گرفته می شود. می خواستم از شما بپرسم که آیا این مطلب واقعا صحت داره و آیا شما در جریان هستید؟ سایت رو در پایین صفحه می گذارم که شما هم بتونید ببینید.
نوامبر 18, 2007 در 4:15 ب.ظ.
خليل
آقاي كيهاني . شما كه در دانشكده هستيد نمي تونين صحت خبر آقا صالح رو دربياريد ؟ البته هر چند كه ما بي خيال نتيجه شديم و ثبت نام كرديم و قصد هم دارم براي سال بعد حتما رتبه زير 10 بيارم ! ولي اينكه اين قد اجحاف و ظلم بشه به همه انتخاب كنندگان مجدد ، شايد شما بتونيد خبر موثق و مطمئني بدهيد . هر چند بعيد هم نبود با اين همه بي خبري و خواب در سنجش و نبود ذره اي اطلاع رساني در اين باره . حتما اونهايي هم كه بورسيه شدند از دوستان و آشنايان برخي ها !!!!!هستند ديگه .
نوامبر 18, 2007 در 5:41 ب.ظ.
محمد كيهاني
آقا حسين دانشكده ها كه خيلي دوست دارند مرحله مصاحبه را انجام بدهند و اگر اين يكي دو سال هم انجام ندادند به خاطر دستورات جديدي بود كه با آمادن آقاي احمدي نژاد وضع شد. به محض اينكه اين سختگيري ها را رها كنند دانشكده هاي زيادي از جمله دانشكده كارآفريني مرحله مصاحبه را مجدداً اعمال خواهند كرد.
آقا خليل خبر آقا صالح از اين نظر كه همه چيز كنسل شود بعيد نيست ولي من فكر مي كنم كه براي ترم بعد دانشجو مي گيرند. اما از اين نظر كه دكتر زالي همچين حرفي زده باشد خيلي بعيد است. شايد اشتباه برداشت شده. چون همانطور كه گفتم بارها از مسئولين و رئيس دانشكده شنيدم كه منتظر ورود دانشجويان ارشد بوده اند.
نوامبر 18, 2007 در 6:36 ب.ظ.
رضا
یعنی همه سر کار بودیم؟ عجب!!! آقای کیهانی اگه میشه یه سوالی بفرمائید.
نوامبر 18, 2007 در 7:49 ب.ظ.
کاوه
ای که گفتی یعنی چه؟
رابطه بسیار نزدیک با زالی یعنی چه؟
یعنی فقط منابع نزدیک به آقای زالی ازین قضیه خبر دارند؟!
نوامبر 19, 2007 در 8:39 ق.ظ.
حسن
آخه آدم …. مگه مریضی میای اینجا چرت و پرت میگی؟! اصلا این خبر درست نیست، خودم با دانشکده تماس گرفتم…گفتند چرنده!
نوامبر 19, 2007 در 12:10 ب.ظ.
محمد كيهاني
آقا حسين لطفاً مودبانه تر انتقادات خود را بيان كنيد.
نوامبر 19, 2007 در 12:47 ب.ظ.
حسن
من حسنم! نشنیدید میگن خطرناکه حسن!
اگر بی ادب بودم نقطه چین نمیذاشتم. این تو مملکت ما داره جا می افته که میخوان با تخریب همدیگه به جایی برسند. غافل که دارن شاخه زیر پاشون رو اره می کنند!
حداقل شما یه خبر درستی بدید تا این جوها بوجود نیاد. ضمنا سعی میکنم پیشنهادتون رو اجرا کنم.
نوامبر 19, 2007 در 10:57 ب.ظ.
صالح
حسن یا حسین آقا اینجا اگر آدم زیگیلی مثل من نبود نصف این خبر های درست حسابی هم اینجا نمی اومد (دوستان دیگه خیلی کمک کردن اما یکی از راه رسیده یه حرفی زده میخواهم جوابش رو بدم خودمونی ها به دل نگیرن)
این آدم، کسیه که خودش به من معرفی کرد دانشکده رو و رابطه خانوادگی با دکتر زالی داره ، من نمی خواهم کسی رو ناراحت یا نا امید بکنم اما می خواهم بگم کسایی که نشستند تا جواب بیاد، بدونند که اوضاع از چه قراره و حتما ثبت نام کنن و فرصت رو از دست ندند .اونهایی هم که حدود 3 ماهه که مثل من منتظرن و انتظار رو دوست دارن منتظر باشن تا جواب بیاد ، ولی یک وقت پیگیر قضیه نشن و حضوری دنبال به دست آوردن جواب نرن.
این قضیه برای من هم عجیب بود اما بعید نبود ،چون اینجا همه چیز ممکنه
حالا صحت و سقم مطلب رو هم به عهده اون آقا ،دکتر و خود من
اگر کسی خبر بهتر داره بیاره موثق تر از خبر من باشه چون خبر من فقط حرف سینه به سینه از مجاری غیر رسمی، پس کسانی که نگرانند یه تنی تکون بدند وبرند دنبال جواب درست حسابی
من از همه بیشتر از قبولی بچه های این سایت خوشحال می شم ،این رو فکر کنم 6 ماهه نشون دادم اما خودم از این همه رو هوا بودن خسته شدم ،امیدوارم خبرم
نادرست باشه ترم از آذر شروع بشه و خیلی دوست دارم که همه قبول بشن مخصوصا آقا خلیل،محمد،آیدین،علی،مریم …
نوامبر 20, 2007 در 3:55 ق.ظ.
مریم
چند وقت پیش مرگ یک بیزنس من ثروتمند-مصطفی الهان- در استرالیا خیلی سروصدا کرد. او یک مسلمان ترک بود که از کودکی به استرالیا مهاجرت کرده بود. مصطفی که به جان معروف بود موسس شعبه های کریزی جان که تجارت موبایل است در استرالیا بود. در مرگ او جان هوارد نخست وزیر استرالیا گفت که او از معدود تاجران موفق مسلمان بوده است. او ثروتش را در امور خیریه بسیاری بکار گرفته بود. متاسفانه ما مسلمانها در عرصه تجارت خیلی پیشرفت نکرده ایم.
در همین استرالیا بیش از هجده هزار ایرانی زندگی میکنند ولی هنوز تعداد کاسبکاران ایرانی بسیار اندک است. تعداد مغازه ها و رستورانهای ایرانی از انگشتان دست تجاوز نمیکند. مردم اینجا نان بربری ما را به اسم ترکیش برد می شناسند و متاسفانه هیچ اثری از فرهنگ ایران -غیر از پرشین راگ- را نمی بینید.
میگویند پیشرفت مالزی یایی ها هم بخاطر وجود چینی ها در کشورشان است. حتما شنیده اید که چینی ها وام بدون بهره مخصوص مسلمانان ارائه میدهند. اشکال مسلما از دین اسلام نیست. هر عیب که هست از مسلمانی ماست.
نوامبر 20, 2007 در 8:51 ق.ظ.
حسن
آقا صالح من خودم جای دیگه قبول شدم و برام زیاد فرقی نداره. اما میخوام بگم چرا دانشکده میگه اینطور نیست اما فامیل دکتر زالی میگه اینطوریه که شما میگی! این چیزی نیست که بخواهند پنهانش کنند، چون بعد از تشکیل کلاسها همه می فهمند! اگر یه کم به منطق رجوع کنیم نمیشه راحت خبر شما رو قبول کرد. ضمنا ممنون از خبراتون اما اگه ناراحت نمیشید به جز انرژی منفی چیز دیگه ای به ما ندادید. میگید نه یه بار کامنت هاتون رو بخونید!
نوامبر 20, 2007 در 10:54 ق.ظ.
مریم
خب آقای حسن آقا صالح شنیده خودش رو عنوان کرده…منظوری هم نداشته که بخواد انرژی منفی بده… فقط خواسته که دوستان فرصتی رو که دارن از دست ندن.
نهایت ثبت نام کنکور الان ممکنه فقط هزینه مالی داشته باشه…ولی از دست دادن ثبت نام علاوه بر هزینه مالی هزینه وقت و انرژی رو هم در پی خواهد داشت.
دوستان سعی کنیم نسبت به هم aggressive برخورد نکنیم. حتی اگه مطمئن باشیم طرف مقابلمون اشتباه کرده …
دیگه تو دنیای واقعی انقدر هر روز مشکل میبینیم که دوست داریم واقعا دنیای مجازیمون دنیای کم دردسر تری باشه
نوامبر 20, 2007 در 10:24 ب.ظ.
صالح
مریم خانوم از طرفداریتون خیلی ممنون ، من نمی دونم چرا وقتی به نظرم همه چیز تموم شده بازم میام اینجا کامنت می گذارم و کامنت می خونم ،البته می دونم چرا چون به بچه های اینجا واقعا علاقه دارم و روحیه و محبت هاشون رو خیلی دوست دارم
حسن آقا ، کسی که رفت دانشکده و خبر آورد کی بود ؟؟از فضای اونجا از درخت های نخلش از کتابخونه و سایت مجهزش … حرف زد کی بود ؟ این ها به نظر شما انرژی منفی ؟
یه چیزی هم راجع به نحوه خبر دادن ، که میگی چرا رفیق زالی می دونه ولی ما با خبر نمی شیم ، از نظر سازمان سنجش خبر در حدود 2 هفته قبل در سایت اعلام شده هر کی قبول شده که شده هر کی قبول نشده (به جز چند تا کد رشته امتحانی که اعلام هم کردن)قبول نشده پس اگر انرژی منفی نمی دم به ما اعلام کردن که قبول نشدیم
در ضمن من خودم شنبه یا یک شنبه حضوری میرم پش دکتر زالی تا دقیقا بپرسم ، تا کسانی مثل خلیل که دسترسی ندارند با خبر بشند ، بازم نمی دونم چرا این کار رو میکنم اما بهتر از نشستن و حرف زدنه
نوامبر 20, 2007 در 11:41 ب.ظ.
خليل
ممنون صالح خان . هر چند به قول شما از همه چيز بي خيال شديم ولي باز هم منتظر خبر شما هستم تا ببينم يعني چي آخه !! زياد خودشو ناراحت نكنيد . من كه دارم مي خونم براي سال بعد . ولي نتيجه و دانستن اينكه كيا قبول مي شوند برايم جالب است .
نوامبر 21, 2007 در 12:35 ق.ظ.
محمد كيهاني
من امروز پرس و جو كردم و جوابي كه گرفتم اين بود كه به دليلي سازمان سنجش كد كارآفريني و كد رشته مديريت بازرگاني شهيد بهشتي (40 نفر بورسيه اعزام به انگليس) را بايد با هم اعلام كند. احتمالاً به دليل اينكه مجموعه قبول شوندگان بالقوه اين دو رشته اشتراك دارند. و از آنجا كه انتخاب بورسيه شوندگان طول مي كشد (آزامايش پزشكي و… لازم است) اين نتايج دير اعلام مي شود. پس الان bottleneck اصلي تعيين قبول شدگان براي مديريت بازرگاني دانشگاه شهيد بهشتي براي اعزام به انگليس است. پيشنهاد مي كنم براي اطلاعات بيشتر يكي از شما پيگير دانشگاه شهيد بهشتي بشويد و ببينيد آنجا كارشان چقدر ديگه طول مي كشد.
نوامبر 21, 2007 در 8:13 ق.ظ.
علی
سلام
تازه فهمیدم چه دوست های خوبی دارم اینجا! من بیخیال نشستم واسه کنکور میخونم ولی شما دنبال کار من (همه ما) هستید.
آقای کیهانی هم درست میگه یه خبرم از شهید بهشتی می گرفتیم بد نبود . گرچه من تهران نیستم و کاری ازمن بر نمیاد .
دست همتون درد نکنه
نوامبر 21, 2007 در 8:37 ق.ظ.
مریم
فکر کنم خبر از شهید بهشتی رو هم باید بذاریم برعهده صالح خان… چون فکر میکنم تو یه کامنت از اونجا هم خبری داده بودن…یادم نیست ولی دقیق که خودشون شرکت کرده بودن یا کسی دیگه
(میگن سلام گرگ بی طمع نیست، همینه…یه تعریف میکنم یه کار میندازم گردنتون)
ولی من هم واقعا دوست داشتم با شماها باشم…وقتی آدم وارد یه محیطی میشه که از قبل حداقل یه نفر رو بشناسه براش روحیه است، حالا شده باشه اسمش رو به طور مجازی!!
نوامبر 21, 2007 در 3:06 ب.ظ.
صالح
ای بابا چه کار کنیم دیگه ما خراب رفیقیم !!!
من هم خودم رفتم بهشتی هم چند تار از دوستام ، به اونا گفتن تا بهمن طول می کشه ، حالا این حرف راسته یا نه معلوم نیست ، اما بعضی از بچه های بورسیه ی دانشگاه های دیگه رو می دونم که با تلفن بهشون خبر دادن و قبولی شون رو اعلام کردن و دعوت به ثبت نام کردنشون ، مثلا یکیش دانشکده وزارت امور خارجه است ، یعنی شاید جواب بچه های بهشتی رو اعلام عمومی نکنند، شاید هم بکنند !!!
تا بعد …
نوامبر 24, 2007 در 10:44 ب.ظ.
صالح
سلام من طبق قولی که دادم امروز رفتم دانشکده کارآفرینی
مثل اینکه بچه های کارشناسی وارد شده بودن ودانشکده حال و هوای دیگه ای داشت , دم در ورودی زده بودند اینجا دانشکده کارآفرینی است خلاقانه وارد شوید ، با مزه بود اما متاسفانه دکتر زالی نبود یعنی هیچ کدوم از دکتر ها نبودند ،یکم این ور اون ور رفتم کسی رو ژیدا نکردم از یک منشی راجع به جواب های تکمیل ظرفیت پرسیدم گفت که سازمان سنجش هنوز به ما نداده و گفته تا آخر هفته !!! خدا آخر عا قبت ما رو ختم به خیر بکند ان شا اله
حالا به امید قبولی همه شما
من وقتی فهمیدم که گفتن کسانیکه تکمیل ظرفیت کارآفرینی قبول بشن تا ثبت نام نهایی از رشته قبولی خودشون جدا نمی شم خیالم راحت شده ، شاید جا رو بر ای بقیه که هیچ جا قبول نشدن باز کنم !! برای چالشگران و خلاقان
بچه ها خوشحالم از اینکه احتمالا خبر قبلی ام داره غلط در میاد اما این شما و این هم «سر دوندنه سازمان سنجش» هر کسی خبر بهتر داره به بقیه بگه
نوامبر 24, 2007 در 10:51 ب.ظ.
صالح
حالا یه پست کارآفرینانه
آیا اعتقاد دارید که آموزش مهمترین رکن توسعه است ؟؟
یادتونه اولین چیزی که توی دبستان به ما یاد دادند چی بود ؟؟
بابا آب داد بابا نان داد
حالا ما چی میدیم به بابا هامون معلوم نیست ،همین رو بگیر برو تا مقیاس بالاتر و بزرگتر ،دولت آب داد دولت نان داد ،دولت نفت داد … ما چی داریم و ما چی می دیم معلوم نیست
سایه پدر هاتون بالای سر همتون مستدام ، آبادی میهن از تفکر خلاق شما جاودان
نوامبر 25, 2007 در 6:17 ب.ظ.
رضا
آقا صالح یعنی اگه رشته جدید قبول شی و ثبت نام نکنی همون قبلی پابرجاست؟
نوامبر 25, 2007 در 7:45 ب.ظ.
صالح
آقا رضای عزیز این مطلب رو من خودم هم نمی دونستم اما اینجا خوندم شما هم بخون ببین همین برداشت رو می کنی یا نه
http://www.irankonkour.com/show_news.asp?id=1356
در ضمن دوستانی که منتظرن ببینن جواب بهشتی کی میاد ،به اطلاعتون برسونم که شنبه 3 آذر تلفنی به بچه های قبول شده اطلاع دادن که بیان ثبت نام
این هم از خبر های من کسی نظری نداره ؟؟
نوامبر 25, 2007 در 10:38 ب.ظ.
صالح
بازم من ،
کسانی که می خوان سر فصل های درسی کارآفرینی رو ببینن بیان انجا
چقدر من سمجم واقعا ولی بالاخره گیرش آوردم
http://motaleat.sanjesh.org/sarfasl/makefile2.php?id=297
نوامبر 25, 2007 در 11:02 ب.ظ.
رضا
ممنون آقا صالح. من هم برداشت شما رو کردم. ولی یکم غیر عادیه…! ضمنا این تلفنها هم خبرهای توپی می سازه ها اگه اینطور باشه باید اعلام کنند دیگه.
نوامبر 25, 2007 در 11:17 ب.ظ.
خليل
بعله ديگه …. بعضي ها يكي رو قبول شدند دارن ميخونند يكي رو مصاحبه دادند و منتظر جوابند از يكي ديگه دوست دارند قبول شند ….. بابا يه كم كوتاه بياين ديگه !
نوامبر 26, 2007 در 8:56 ق.ظ.
مریم
بازم آقا صالح…گفتم کار خودتونه دریافت اطلاعات !!!
حالا اگه نخواستید این رشته بیایید هم هر از گاهی باز به یاد این ایام یه سری به دانشکده کارآفرینی بزنید
نوامبر 26, 2007 در 8:11 ب.ظ.
محمد كيهاني
دولت آب داد دولت نان داد…. خيلي جالب بود!! بسي حال كردم!!
نوامبر 27, 2007 در 2:24 ق.ظ.
صالح
چاکرتم محمد جان ، درسته ما کارآفرین نیستیم اما کارآفرین ها رو دوست داریم!!
مخلص آقا خلیل ،من بهشتی نرفتم امتحان بدم چون حروم می شدم توی وزرات خونه اما الان از دانشگاه (استاد و سطح علمی فقط) راضیم حالا تا کارآفرینی چی بشه
امیدوارم همتون موفق باشید
یه جمله کارآفرینانه :
انسان بزرگ هیچ گاه به بن بست نمی رسد زیرا اعتقاد دارد : یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت
نوامبر 27, 2007 در 4:23 ب.ظ.
جواد
با سلام
ظاهرا من خیلی دیر رسیدم! ولی نظرم رو میگم! هرچند ظاهرا فضا خیلی رفاقتیه! خوب خوش به حالتون!
اما کار افرین یعنی کسی که به دنبال کسب ثروت باشد که این کسب ثروت بر اساس اعتقادات شخص میتواند کاملا حلال باشد یا از روشهای نادرست نیز استفاده شود.
اما مهم هدف اصلی کار آفرین است! مطمئنا ایجاد ثروت از نظر اسلام اگر در مسیر حلال باشد اشکالی ندارد. اما آنچه که از نظر اسلام فضیلت شناخته می شود نحوه هزینه کردن این ثروت است مادامیکه در راه کمک به زیردستان باشد. اما اگر چنین نبود گناهی انجام نشده است بلکه در رشد و کمال معنوی افراد موثر می باشد.
اما نکته مهم: گاهی کارآفرینی علاوه بر ایجاد ثروت برای کارآفرین مصداق یاد دادن ماهی گیری است به افراد . به جای دادن ماهی! واین همان کمک به زیر دستان است.
و یک نکته: در دین ما هیچ عملی به فضیلت کمک به زیردستان شناخته نمی شود. اما مصداق این کمک خیلی میتواند متفاوت باشد!
ضمنا مولای ما علی علیه السلام ساعات روز را برای خودش به 3 قسمت مساوی تقسیم کرده بودند:
یک ثلث برای عبادت یک ثلث برای خواب و تفریح و استراحت و یک ثلث برای فعالیت و کسب و کار. یعنی سهم کسب و کار و عبادت یکسان است!
گاهی کسب و کار هم حکم عبادت را خواهد داشت و گاهی …! ولی مسلما کار آفرینی از نظر اسلام یک فضیلت اخلاقی خواهد بود هر چند ممکن است عملکرد ما باعث تبدیل آن به یک رذیله اخلاقی شود.
ببخشید خیلی طولانی شد!
نوامبر 27, 2007 در 11:01 ب.ظ.
محمد كيهاني
يك ثلث از روز كار يك كارمند معمولي است در حالي كه كارآفرينان خيلي بيشتر از اين براي كسب و كار وقت مي گذارند.
نوامبر 28, 2007 در 8:08 ق.ظ.
جواد
خوب چه ربطی داره؟
اصلا فکر کنم باید بیایم اول مسلمونی رو تعریف کنیم. هر کس به اندازه توان و علم و معرفت و اعتقادش به احکام دین عمل میکنه!
ضمنا باز هم یاد آوری می کنم گاهی کسب و کار بهترین عبادته!
ویا مثلا الان همین کار شما توی این وبلاگ در مورد ترویج کارآفرینی خودش یک کار خیر به حساب میاد. چون دارین نیاز یک عده ای رو تامین می کنین . که اتفاقا خیلی هم تعدادشون زیاده! فکر هم نمیکنم بابتش از جایی پول بگیرین!!! مگه اینکه …!!!
شاید تعریف بهتری از دینداری باید ارائه کنیم و گر نه دینداری فقط به ظواهر نیست!
نوامبر 28, 2007 در 12:05 ب.ظ.
محمد كيهاني
اگر كسب و كار هم عبادته پس چرا علي آن دو تا ثلث را از هم تفكيك مي كرد؟
نوامبر 28, 2007 در 2:19 ب.ظ.
صالح
جواد جان کاملا با شما موافقم
نوامبر 28, 2007 در 2:58 ب.ظ.
رضا
نتایج چی شد؟ فکر کنم همینجا کلاسا رو تشکیل بدیم بد نباشه. هم استاد داریم هم دانشجو
نوامبر 28, 2007 در 6:55 ب.ظ.
دانشگاه مجازی تعالی
مدیریت ، بازاریابی و…
نوامبر 28, 2007 در 7:41 ب.ظ.
سيفي نيا
سلام
اولين بار است که وب لاگ شما را ديدم . بسيار عاليست . باز خدمت مي رسيم انشا ا..
کاسب حبيب خداست. دولت هم کم کم يک چيزايي دارد ميفهمد و کارآفرينان را ارج مي نهد.
واقعيت اين است که آن کاسبي حبيب خداست که حرص و طمع انسانيت او را نابود نکرده باشد. اگر کسي چنان دچار حرص شود که پاي بند هيچ قيد و بندي نباشد خواه کاسب خواه غير کاسب انسان نيست.
نوامبر 29, 2007 در 7:55 ق.ظ.
جواد
سلام
شاید اصل مطلب را جناب سیفی نیا بیان کرده باشند!
جناب محمد آقای کیهانی! این قدر روی عبارات و اصطلاحات توقف نکنید!
شاید مشکل اصلی در فرهنگ ماها باشه که بعضی از مسائل رو اشتباها با فرهنگ اصیل دینی متضاد نشون دادیم!
فکر می کنم شما هم مثل من زیاد سراغ داشته باشین افرادی رو که مثلا الان کارخانه تولیدی دارن و وقتی باهاشون صحبت می کنی خالصانه می گن که مهمترین دغدغه شون این بوده که چند نفر بیان سر کار و از این راه نون بخورن! اصلا عشق می کنن از این کار! هر چند این کار باعث ثروتمند شدن خودشون هم شده باشه!
نوامبر 29, 2007 در 12:07 ب.ظ.
محمد كيهاني
من فكر مي كنم اين گونه انگيزه ها براي كسب و كار به هيچ وجه كافي نيست (كه مثلاً عده اي را سر كار گذاشته باشيم يا….) چرا كه كسب و كار خوب خيلي وقت ها احتياج به اخراج كاركنان، شكست رقبا، و فدا كردن وقت كارهايي مثل عبادت و… دارد. به نظر من انگيزه هايي مانند موفقيت شخصي، پولدار شدن، ثابت كردن توانايي هاي خود به ديگران، و… بسيار پايه هاي محكم تري براي كارآفريني موفق هستند.
نوامبر 30, 2007 در 1:47 ق.ظ.
پرنیان
سلام آقای کیهانی
خسته نباشید
میگم مگه رشته ی شما به اقتصاد مربوط نمیشه؟
پس چرا برای رضای خدا یه ریزه در مورد اقتصاد اسنجا چیزی نمی نویسید
در مورد رشته اش و دروسش
نوامبر 30, 2007 در 11:15 ق.ظ.
صالح
آقای کیهانی ، میشه آدم برای اینکه به ثروت و کار خودش برسه غذا نخوره ؟؟
یا استراحت نکهنه یا … یعنی همه جنبه زندگی کار نیست
ببخشید این رو می گم شما کارآفرینید و خلاق ، یکی از ویژگی های کار آفرین تغییر ، تغیییر برداشت paradigm shift « سعی کنید یکمی جور دیگه اب ببینید بدون اینکه رفتار انسان های اطرافتون رو در حقیقت بودن یک اصل تاثیر بدید .
اینکه حالا یه عده راجع به دین اشتباه کار کردند (و اشتباه ما هم این بوده که جلوشون رو نگرفتیم) دلیل نمیشه که این قدر یک طرفه به موضوعی نگاه کنید بازم ببخشید که این جوری میگم
اگر صالح رحیمی راجع به روان شناسی کتاب بنویسه و شما صالح رو دوست نداشته باشید و صالح با رفتارش و حرفاش روان شناسی رو به گند بکشه « صالح بده یا روانشناسی فقط یه مثال بود
فقط ازتون میخواهم که کمی جور دیگه ای نگاه کنید دین ما و خیلی از ادیان رو خدا فرستاده نه آخوند ها خدا هم به همه جنبه های انسان آگاهه
یه امید موفقیت همه
نوامبر 30, 2007 در 1:46 ب.ظ.
محمد كيهاني
من فقط قصدم به چالش كشيدن موضوع است نه طرفداري يك جانبه از يك طرف ماجرا. اتفافاً صحبت هاي شما بيشتر از صحبت هاي من نشاندهنده اين است كه حاضر نيستيد خيلي چيزها را زير سؤال و بررسي علمي ببريد.
پرنيان رشته ما مربوط به اقتصاد مي شه تا حدي و اتفاقاً من از اين موضوع ناراحتم كه اين ارتباط را دانشكده كارآفريني جدي نگرفته و در درس هاي خود تا به حال درس اقتصاد نگذرانده ام. درباره رشته اقتصاد و كنكورش و درس هايش هنوز پيش نيامده كه اطلاعاتي كسب كنم و چيزي بنويسم.
نوامبر 30, 2007 در 7:40 ب.ظ.
امید
سلام. چون دیدگاه ها در رابطه با دین فرق می کند اشتباه آقای کیهانی این است که وارد حوزه ای شده است که تعریف قضایا در بسیاری از امور خط و مرز مشخصی ندارد. بسیاری افراد (شاید همه!) دین را از نگاه خود تفسیر کرده و می فهمند. اگر آقای کیهانی بگوید دین تکلیف ما را در این زمینه مشخص نکرده است صدها و بلکه هزاران نفر پیدا خواهند شد که نخیر تکلیف کاملا مشخص است. اصلا خداوند ما را خلق کرد تا عبادت کنیم. عبادت چیست کار یا دعا یا معرفت یا … و یا ترکیبی از همه؟ بنابراین توصیه بنده این است که اگر نظرسنجی می خواهد بشود پرسش ها طور دیگری باید مطرح شود و پاسخ ها نیز باید سنجیده و علمی و منطقی باشد. البته اصولا من با به چالش کشیدن هر موضوعی تاکید می کنم هر موضوعی موافقم.
نوامبر 30, 2007 در 8:33 ب.ظ.
پرنیان
با سلام
خوبین
؟
خوشین؟
مرسی که اومدین
ولی این برای من جواب نمیشه آقای صادق
آقا صادق نه آثای با صداقت ( دقت کن)
من اطلاعات اقتصادی می خوام
تو را خدا یه ذره اطلاعات بدین
پلیز
پلیز
دسامبر 1, 2007 در 1:15 ق.ظ.
محمد كيهاني
مرسي آقا اميد! بسيار ممنون از صحبتتان. كاملاً موافقم. من معمولاً سعي مي كنم درباره دين حرف نزنم ولي ديدم اينجا خوانندگان علاقه مند به بحث در اين زمينه شدند بنابراين موضوع را بيشتر جلو بردم.
دسامبر 1, 2007 در 7:34 ق.ظ.
جواد
ولی من فکر می کنم که شما جانبدارانه وارد بحث شدین و همه اش یک حرف رو تکرار می کنین! ببخشید!
البته همین جا بگم خیلی از مطرح شدن اصل موضوع و به چالش کشیده شدن اون خوشحال شدم و لذت بردم!
حرف من اینه که فرهنگ کار آفرینی و کسب و کار با فرهنگ اصیل دینی تقابل و تضاد نداره! هر چند ممکنه مثل هر کاردیگه ای انگیزه های غیر دینی و یا حتی ضد دینی هم زمینه ساز اون باشه!
آدم می تونه کار آفرینی و کسب و کار راه بندازه رقابت هم بکنه تولید ثروت هم داشته باشه پولدار هم بشه ولی پاشو از مسیر دین خارج نذاره! از مسیر غیر دینی هم میتونه !
و اتفاقا اون انگیزه های انسان دوستانه پشتوانه و ضمانت بهتری می تونه باشه برای تلاش و سخت کوشی در این راه!
هر چند ممکنه رها شدن از این قیود کار رو خیلی آسونتر بکنه!
ضمنا زیرکی و کیاست در کسب و کار با پدر سوختگی و بد جنسی خیلی فرق داره!
اما در مورد تعامل روحیه کار آفرینی با فرهنگ فعلی اجتماعی ما هم باید صحبت کرد!
دسامبر 1, 2007 در 2:49 ب.ظ.
احمد
کسی میدونه این نتایج کی اعلام میشه؟ از شهید بهشتی خبری دارید؟ عجب داستانیه ها! هیچی معلوم نیست!
دسامبر 1, 2007 در 7:52 ب.ظ.
محمد كيهاني
صحبت هايي كه از شما ديدم بيشتر گزاره هايي است مانند «الف با ب تناقض ندارد» يا «آدم مي تواند هم الف باشد هم ب» يا «اگر ب نشد اشكال از الف نبود» يا «ما الف را اشتباه فهميديم» يا «الف با ب خيلي فرق دارد». تلاش من اين است كه در بيان اين گزاره ها به چرايي آنها هم فكر كنيم و يا اگر مي گوييم گزاره اي درست هست يا نيست براي آن دليل و مثال بياوريم. شما گزاره «الف با ب هرگز تناقض ندارد» را درست مي دانيد من براي آن مثال نقض مطرح مي كنم. طبيعتاً كار شما كه مي خواهيد ثابت كنيد اين گزاره همواره صحيح است از كار من كه مطرح مي كنم كه شايد در بعضي موارد صحيح نباشد خيلي سخت تر است.
دسامبر 4, 2007 در 7:26 ق.ظ.
جواد
من فکر می کنم شما منظور من رو گرفته این! پس دیگه دیگه لزومی برای اثبات گزاره مورد نظر شما نمی بینم!
دسامبر 9, 2007 در 4:09 ب.ظ.
م
http://www.mahan.ac.ir/ROTBEH/sarasari.htm
همکلاسی ها در ماهان
دسامبر 9, 2007 در 4:12 ب.ظ.
ممممم
همکلاسی ها در ماهان
http://www.mahan.ac.ir/ROTBEH/sarasari.htm
دسامبر 9, 2007 در 4:15 ب.ظ.
حسن کچل
بد نیست که اشاره کنید که موضوع «چالش دوّم: اختلاف ارزشی کارآفرینی با فرهنگ ایرانی / اسلامی»
را از کلاس سیاستگذاری توسعه کارآفرینی اقتباس کرده اید. کلاس آقای جعفری مقدم
دسامبر 9, 2007 در 4:17 ب.ظ.
حسن کچل
بهتر بود شما می رفتید در همان رشته خودتان یعنی ریاضی ادامه تحصیل می دادید . عزیزجوووون
دسامبر 9, 2007 در 4:39 ب.ظ.
محمد كيهاني
حسن كچل چرا خودت را با اسم واقعي معرفي نكردي؟ متن اين پست وبلاگ نوشته اصيل و original خود بنده مي باشد. دكتر جعفري مقدم هم مثل اساتيد ديگر هر از گاهي به وبلاگ من سر مي زنند (باعث افتخار است). با وجود اينكه دكتر اسم من را نبرد، بيشتر بچه ها فهميده بودند كه متني كه دكتر سر كلاس سياستگذاري خواند نوشته من بود. تعجب مي كنم كه چطور شما نفهميديد. نوشته هاي شما از يك همكلاسي بعيد بود.
دسامبر 10, 2007 در 12:46 ب.ظ.
کاوه
سلام محمد جان…
آقا به بلاگ من یه سری بزن و نظرت رو بده – یه مطلب نوشتم و تو منطقه تو وارد شدم….
قربانت
دسامبر 12, 2007 در 5:29 ب.ظ.
محمد
ظاهرا دوستان بی خیال نتایج شدند و … آقا حسام، مریم خانوم ….کجائید؟! بیایید!
دسامبر 14, 2007 در 1:58 ق.ظ.
حسین
آقا شما چرا بروز نمیکنید؟؟؟……..
دسامبر 14, 2007 در 6:33 ب.ظ.
محمد كيهاني
اين روزها خيلي سرم شلوغه. اميدوارم قبل از پايان آذر فرصت كنم مطلبي بنويسم.
دسامبر 15, 2007 در 8:43 ق.ظ.
رضا
اینم یه خبر جدید. راست و دروغش با خودشون:
معاون سازمان سنجش آموزش کشور گفت: نتايج نهايي تکميل ظرفيت کارشناسي ارشد فردا اعلام مي شود.
دکتر ابراهيم خدايي در گفتگو با مهر افزود: اسامي 692 نفر از ثبت نام کنندگان در تکميل ظرفيت کنکور کارشناسي ارشد 1386 شامل رشته هاي داراي شرايط خاص و نيمه متمرکز فردا در سايت سازمان سنجش آموزش به نشاني org.sanjesh.www منتشر مي شود.
وي اظهار داشت: سازمان سنجش قبلا اسامي پذيرفته شدگان در تکمل ظرفيت ارشد را اعلام کرده بود که اين اعلام نتايج مربوط به رشته هاي داراي شرايط خاص است.
معاون سازمان سنجش گفت: دانشگاهها درسال جاري بالغ بر 1000 ظرفيت براي کارشناسي ارشد درخواست تکميل ظرفيت داشتند.
وي خاطر نشان کرد: دانشگاههاي غيرانتفاعي بيشترين ظرفيت را در تکميل ظرفيت به خود اختصاص داده اند. دکتر خدايي در خاتمه با بيان اينکه نتايج نهايي مرحله تکميل ظرفيت آزمون کارشناسي ارشد رشته هاي داراي مصاحبه و شرايط خاص روز شنبه 24 آذر از طريق سايت اينترنتي سازمان سنجش اعلام مي شود، گفت: حدود 700 نفر در اين مرحله پذيرفته شده اند.
دسامبر 15, 2007 در 9:06 ق.ظ.
مریم
سلام دوستان…
من این چندوقته انقدر درگیر کار بودم که اصلا دعا هم میکنم که کلاسها تا میتونه دیرتر هم شروع بشه!! اوضاع کارام تو محیط کاری دیوانه کننده است. سرم خیلی شلوغه…وبلاگ رو هم سر میزدم ولی فقط برای دیدن مطلب جدید حتی کامنتهای اخیر رو با دقت وقت نکردم بخونم.
این خبر جدید رو هم تازه برم چک کنم ببینم سنجش چه خبره
دسامبر 15, 2007 در 9:08 ق.ظ.
تیستو سبز انگشتی
فعلا که خبری نبود…تا عصر ببینیم چی میشه
دسامبر 15, 2007 در 9:09 ق.ظ.
مریم
ووووووووووای…تیستو هم من هستم با اجازتون ببخشید یادم رفت اصلاح کنم و بکامنتم!
دسامبر 15, 2007 در 12:54 ب.ظ.
مریم
کسی کد رشته کارآفرینی روزانه و شبانه برای تکمیل ظرفیت رو یادش هست؟؟ میگم من کلا تعطیل کرده بودم…!!!
اسم من که نبود…میخواستم ببینم چند نفر رو انتخاب کردن! که کدش یادم نیومد
دسامبر 15, 2007 در 1:03 ب.ظ.
حسام
سلام به همگی….
نتیجه ها رو سایت سنجش اومد… اول به همه ی کسایی که قبول شدن تبریک میگم…و خوشحالم که بالاخره از یه مرحله عبور کردیم…
برای همه آرزوی خوشحالی و سربلندی دارم…
دسامبر 15, 2007 در 1:52 ب.ظ.
مهدی م
فقط 23 نفر اعلام شد !!
1879 گرايش بخش عمومي
1832 گرايش سازماني
1833 گرايش كسب وكارجديد
ش.ش. نام خانوادگی و نام کد قبولی
2853 ابراهيم مهدي 1879
278 ارزيده سالار 1833
9699 اسمعيل زاده پويان 1833
25678 پوراسفندياني حامد 1833
5438 پورسلطاني امير 1879
2285 تقوي نيا كاوه 1832
7740 تقي زاده صديقه 1879
489 خرمي زهرا 1833
10575 دارستاني فراهاني مجيد 1879
41 ذهبي احمدرضا 1879
89 زارع هادي 1879
11356 سليماني دهج ارش 1833
9620 شهپرييان ازاده 1832
154 ضيايي سيدامير 1832
645 عقلايي مجيد 1833
29151 فخارزاده ارزوسادات 1879
88668 قاسمي زاده سيدمصطفي 1832
29 مهاجري حقي مهدي 1832
46604 ناهيد ژوان 1879
1300 نوتاش هادي 1879
10577 نوروززاده چگيني ساسان 1832
37366 يادگار نسيم 1879
دسامبر 15, 2007 در 1:53 ب.ظ.
مهدی م
فقط 23 نفر اعلام شد !!
1879 گرايش بخش عمومي
1832 گرايش سازماني
1833 گرايش كسب وكارجديد
ش.ش. نام خانوادگی و نام کد قبولی
2853 ابراهيم مهدي 1879
278 ارزيده سالار 1833
9699 اسمعيل زاده پويان 1833
25678 پوراسفندياني حامد 1833
5438 پورسلطاني امير 1879
2285 تقوي نيا كاوه 1832
7740 تقي زاده صديقه 1879
489 خرمي زهرا 1833
10575 دارستاني فراهاني مجيد 1879
41 ذهبي احمدرضا 1879
89 زارع هادي 1879
11356 سليماني دهج ارش 1833
9620 شهپرييان ازاده 1832
154 ضيايي سيدامير 1832
645 عقلايي مجيد 1833
29151 فخارزاده ارزوسادات 1879
88668 قاسمي زاده سيدمصطفي 1832
29 مهاجري حقي مهدي 1832
46604 ناهيد ژوان 1879
1300 نوتاش هادي 1879
10577 نوروززاده چگيني ساسان 1832
37366 يادگار نسيم 1879
دسامبر 15, 2007 در 1:57 ب.ظ.
مریم
اون وقت شما این آقای مهاجری حقی هستید آقای مهدی م؟؟
آقا حسام اون وقت شما چی؟؟
دسامبر 15, 2007 در 2:04 ب.ظ.
رضا
مطمئنین فقط 23 نفر؟
من 1879 قبول شدم که دنبال اسم گرایش می گشتم ممنون آقا مهدی.
دسامبر 15, 2007 در 2:08 ب.ظ.
رضا
مطمئنین فقط 23 نفر؟
من 1879 قبول شدم که دنبال اسم گرایش می گشتم ممنون آقا مهدی.
دسامبر 15, 2007 در 2:46 ب.ظ.
مریم
خب پس باید تبریک گفت به دوستانی که قبول شدند…همگیتون رو تو دانشکده خواهیم دید. من هم فقط برم کارم رو دو دستی بچسبم که روزانه قبول نشدم باید کلی هزینه بدم
فقط دوستان زمان انتخاب واحد و …رو لطفاً اطلاع بدید خوشحال میشم
دسامبر 15, 2007 در 2:50 ب.ظ.
مریم
یه چیز دیگه…از این قبولیها مطمئنا کسانی هم هستند که روزانه دانشکده مدیریت قبول شده بودند درسته؟؟ یا اون مسائل همه اش شایعه بوده؟؟ از کجا میشه این رو فهمید؟ بعد آخرش دعوای بین دانشکده ها به کجا رسید؟
دسامبر 15, 2007 در 7:12 ب.ظ.
حسام
لیست بالا فقط روزانه ها رو زده…من شبانه گرایش عمومی ( کد 7070 ) قبول شدم…
به همگی تبریک میگم….خوشحال میشم ببینمتون…
شاد باشید
دسامبر 15, 2007 در 7:14 ب.ظ.
حسام
پيرو انتشار اطلاعيه اين سازمان در هفته نامه خبري و اطلاعرساني پيك سنجش مورخ 9/7/86 و همچنين پايگاه اينترنتي اين سازمان درخصوص اعلام ظرفيت پذيرش رشته هاي جديد در برخي از كد رشته هاي امتحاني آزمون ورودي تحصيلات تكميلي (دوره هاي كارشناسي ارشد ناپيوسته داخل) سال 1386 و هم چنين پيرو انتشار اطلاعيه اين سازمان در هفته نامه خبري و اطلاع رساني پيك سنجش مورخ 14/8/86 درخصوص اعلام فهرست اسامي پذيرفته شدگان نهايي براي ثبتنام در مؤسسه آموزش عالي ذيربط و معرفي شدگان چند برابر ظرفيت كد رشته محلهاي بورسيه و يا داراي شرايط خاص به همراه تاريخ و محل برگزاري مصاحبه از سري اول، بدين وسيله فهرست اسامي پذيرفته شدگان نهايي باقيمانده (سري دوم ) از رشته هاي مذكور به شرح ذيل اعلام مي گردد.
الف- آن دسته ازداوطلباني كه متقاضي كد محلهاي تحصيلي از كد رشته هاي امتحاني 1111، 1126، 1130، 1142، 1148، 1203، 1208، 1251، 1257، 1259، 1260، 1264، 1267، 1272، 1276و 1279 بوده اند و فهرست اسامي آنان به عنوان پذيرفته شده نهايي در اين اطلاعيه درج گرديده ، لازم است دريكي از روزهاي شنبه 1/10/86 و يا يكشنبه 2/10/86 با همراه داشتن مدارك ثبت نامي (مدارك مندرج در اطلاعيه مورخ 29/5/86) براي ثبت نام به موسسه آموزش عالي ذيربط مراجعه نمايند.
دسامبر 15, 2007 در 7:16 ب.ظ.
حسام
-پذيرفته شدگان مندرج در اين اطلاعيه كه قبلاً در يكي از دانشگاهها و موسسات آموزش عالي در رديف پذيرفته شدگان نهايي قرار گرفته اند، لازم نيست از محل قبولي قبلي انصراف دهند ، بلكه با آنان همانند دانشجوي انتقالي رفتار خواهد شد و توسط موسسه محل قبولي مندرج در اين اطلاعيه ، مدارك ثبت نامي افراد مذكور از محل قبولي قبلي آنان درخواست مي گردد. ضمناً لازم به ذكر است قبولي قبلي آن دسته ازداوطلباني كه اسامي آنان در اين اطلاعيه نيز به عنوان پذيرفته شده درج گرديده است ، لغو مي گردد.
11-آن دسته از پذيرفته شدگاني كه اسامي آنان به عنوان پذيرفته شده در دوره هاي روزانه در اين اطلاعيه درج گرديده درصورت عدم ثبت نام در محل قبولي مندرج در اين اطلاعيه، حق ثبت نام و شركت در آزمون تحصيلات تكميلي سال 1387 را نيز ندارند.
دسامبر 15, 2007 در 7:23 ب.ظ.
حسام
لیست دوستان گرایش عمومی ( شبانه ): ( کد 7070)
7423 اينه ساز حامد
2097 بيگي هرچگاني اسماعيل
201 رضوي مجارشين خليل
618 سجادي شهربابكي سيروس
999 شميسا سيامك
1931 شهروزي شهاب
448 عالميان حسام الدين
982 فرجاديان علي اكبر
47938 مثنوي ندا
38 مرتضوي پور هادي
2944 نصيري نظيف ياشار
دسامبر 15, 2007 در 7:59 ب.ظ.
محمد كيهاني
به همه دوستاني كه قبول شدند تبريك مي گم. به كساني كه قبول نشدند مي گم بي خيال. راه بسيار است. بيشتر بچه هايي كه روزانه قبول شدند همان بچه هايي هستند كه از اول اين ترم در دانشكده مديريت داشتند كارآفريني مي خواندند. من هم هر از گاهي سر و كله ام در دانشكده كارآفريني پيدا مي شود (به خصوص روزهاي فرد) خوشحال مي شوم شما را ببينم.
دسامبر 15, 2007 در 11:27 ب.ظ.
خليل رضوي
امروز شنبه ساعت 23 شب باز از روي عادت هر روزه سري به اين وبلاگ زدم و همزمان سري به سايت سنجش . ( نمي دانم نتايج كي اعلام شده بوده ) و از اينكه قبل از يافتن نامم در سنجش ، از قبولي خود در اين وبلاگ ( با خبر آقا حسام ) با خبر شدم هيجان زده شدم . ولي ………….!!!!!!!!
نمي دانم بايد خوشحال باشم يا ناراحت . اگر بگويم دارم گريه مي كنم باور مي كنيد ؟ نه از فرط خوشحالي كه از فرط درماندگي ! آخر نميدانيد در چه شرايطي هستم . از اول ميدانستم كه شبانه قبول خواهم شد . حالا هم از اولين انتخاب شبانه ام قبول شدم . ماندم چكار كنم . راستش موقعيت شغلي ام بد نيست . قبلا گفته بودم كه كارم نشر كتاب و نويسندگي است و با تاليف 15 جلد كتاب پرفروش ، اعتبار خوبي هم در كل كشور دارم . از طرفي داشتن 2 تا بچه و خانمي دانشجو و خانوادهاي گرم و صميمي و فاصله اي 600 كيلومتري با تهران ( حالا هزينه اش به جهنم ) ….. خدا اااااا . آخه من چكار كنم ؟ كلي طرح و برنامه براي كارآفريني اينترنتي و انتشاراتم دارم و اگر سري به سايت من بزيند :
http://www.RazDanesh.com/online
خواهيد فهميد خودم تا چه حد اين كاره ام . ادامه دارد …..
دسامبر 15, 2007 در 11:28 ب.ظ.
خليل رضوي
راستش چند وقتي است كه اصلا اينكه ادامه تحصيل بدهم يا به همين EMBA اكتفا كنم برايم سخت شده است ! خيلي درمانده ام و در دوراهي سخت پيچيده!!!!
دوستاني كه قبول شدند و منتظر اين نتيجه بودند صميمانه به همه شان تبريك مي گويم .
دوست دارم از نظرات شما دوستاني كه اين مدت همراه هم بوديم برخوردار شوم . به نظرتان من كدام را انتخاب كنم ؟ تازه براي امسال هم ثبت نام كرده بوديم و هفته اي هم 2-3 ساعتي !!! مطالعه دارم ( از بس كه كار دارم و نمي رسم !) . نمي دانم چكار كنم . مجدد شركت كنم به اميد روزانه و كمي بهبود وضع بسيار شلوغ فعلي زندگانيام ؟يا همين را ثبت نام كنم ؟يا اصلا بي خيال شوم ؟ نظر شما دوستان برايم مهم است . بالاخره چند ماهي از دور با هم بوديم و همديگر را تا حدي شناختيم . اي …………. خدا من چكار كنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تازه …….. واي ! همين الان ( 23:20) خبر موافقت يكي از اساتيدم در دوره ارشد مديريت اجرايي كه تازه تمامش كرده ام را با طرح پيشنهادي خودم براي همكاري و مشاركت يك طرح تجاري نسبتا بزرگ با آنها را با اس ام اس از ايشان دريافت كردم . طرحي كه خيلي رويش حساب كرده ام و آينده عالي برايش مي بينم . واي ! دردم بيشتر شد . من چطور همه اينها را بگذارم و بيايم تهران . البته حضور در تهران برايم از نظر كاري و توسعه كارهاي خودم بسيار مثبت خواهد بود ولي با اين شرايط !!!!!!!!!؟؟؟
دوستان قول ميدهند با من و در طرحهايم همكاري كنند ؟
لطفا مرا با نظرات خودتان ( حالا كه خوشحاليد از قبوليتان ! ) دلداري بدهيد !!!!!
دسامبر 15, 2007 در 11:44 ب.ظ.
خليل رضوي
البته دوستان حالا گذشته از همه اين مطالب تو سايت رازدانش در ورژن قبلي اش كه مدتيه آپديت نمي شده و هم در ورژن جديد مطالبي براي كارآفريني گذاشتم . گفتم كه اين بحث در خون منه و تا حالا براي كسي كار نكردم !!! دوست داشتيد سري به اين صفحات هم بزنيد :
http://www.razdanesh.com/online/index.php?option=com_content&task=section&id=12
http://www.razdanesh.com/index.php?option=com_content&task=category§ionid=6&id=83&Itemid=172
منتظر نظرات شما هستم . جناب آقاي كيهاني از اينكه وبلاگ شما را محل مطرح كردن اين مطلب كردم ببخشيد . سايت خودم اصلا يادم رفته !!! از همه زحماتتون ممنون .
دسامبر 16, 2007 در 12:16 ق.ظ.
خليل رضوي
دوستان ببخشيد خيلي حرف زدم . خواهشا اگر سري به دانشكده زديد ( آنهايي كه قبول شدند حتما مي روند ! ) بپرسيد آيا من در دوره شبانه ميتوانم همان نيمسال اول را مرخصي بگيرم و بگذارم براي سال بعد ؟ و اگر امكان دارد شرايطش را هم بپرسيد . خيلي لطف بزرگي مي كنيد . منتظر جواب دوست گراميام ….؟ هستم . آخه اينطوري شايد بتونم يكاري بكنم . فعلا خيلي گرفتارم. سال ديگه شايد فرجي حاصل شد . ممنون. منتظرم شديدا .
دسامبر 16, 2007 در 12:36 ق.ظ.
خليل رضوي
دوستان ببخشيد خيلي حرف زدم . خواهشا اگر سري به دانشكده زديد ( آنهايي كه قبول شدند حتما مي روند ! ) بپرسيد آيا من در دوره شبانه ميتوانم همان نيمسال اول را مرخصي بگيرم و بگذارم براي سال بعد ؟ و اگر امكان دارد شرايطش را هم بپرسيد . خيلي لطف بزرگي مي كنيد . منتظر جواب دوست گراميام ….؟ هستم . آخه اينطوري شايد بتونم يكاري بكنم . فعلا خيلي گرفتارم. سال ديگه شايد فرجي حاصل شد . ممنون. منتظرم شديدا .
دسامبر 16, 2007 در 1:54 ب.ظ.
مریم
به به…می بینم که همه قبول شدن و …احتمالا اگه خوب پیش نره…خودم یکه و تنها تو دانشکده مدیریت رشته کارآفرینی رو میگردونم! کمکی خواستید بفرمایید!
دسامبر 16, 2007 در 2:02 ب.ظ.
مریم
آقای رضوی شما هم دیگه دارید سخت میگیرید ها…تمام ما که میخواهیم این رشته رو ادامه تحصیل بدیم به خاطر اینه که یه جوری کارمون رو شیفت بدیم به این سمت ، شما با این سابقه کار و تحصیلات و طرز فکر الکی واسه چی میخواهید دوباره خودتون رو بندازید تو درد سر که آخرش فقط یه مدرکش ممکنه مفید واقع شه!
من اگه این سیستم کاری شما رو تا حالا انجام داده بودم و…هرگز فوق لیسانس شرکت نمیکردم! ولی چون این چندساله تو کار مهندسی به طور خاص کار کردم با این فوق لیسانس دنبال این هستم که این وسطها یه تغییر فکری و کاری داشته باشم
دسامبر 16, 2007 در 2:07 ب.ظ.
مریم
الو الو صالح؟؟!!!! از اقا صالح خبری نیست! کجایید؟
دسامبر 16, 2007 در 5:35 ب.ظ.
محمد كيهاني
سلام آقا خليل! بابا من هم فكر مي كنم اصلاً يك كارشناسي ارشد ديگه فايده اي براي شما ندارد! اگر دنبال علمش هستيد كه خودتان هر وقت وقت داشتيد مطالعه كنيد. اگر دنبال مدركش هستيد به اين دردسرهايي كه گفتيد اصلاً اصلاً اصلاً نمي ارزد. حتي اگر روزانه هم قبول شده بوديد به نظرم نمي ارزيد! شما روي كسب و كار و ايده تان كار كنيد تا انشااله به عنوان كارآفرين نمونه شما را به دانشكده كارآفريني دعوت كنيم. مي شه يك كم تعريف كنيد براي ما كه چه چيزهايي شما را وسوسه مي كند كه بياييد تهران كارآفريني بخوانيد؟
دسامبر 16, 2007 در 5:37 ب.ظ.
محمد كيهاني
مريم من بالاخره نفهميدم شما چي قبول شديد؟
دسامبر 16, 2007 در 7:32 ب.ظ.
صالح
سلام به همه سلام به همه امید واران و سلام به همه دوستان خوب و مهربون
داشتم کامنت ها رو با خوشحالی میخوندم ، از شدت خوشحالی اشک تو چشمام جمع شد ، خلیل جان مخصوصا برای تو ، حسام تو می تونی یه عالم رو بگیری با کار هات و فکرات برات خوشحالم ، وقتی داشتم کامنت ها رو می خوندم دیدم یکوم از شما نامرد ها از من خبری نگرفت ، می گذارم پای خوشحالی و شعف قبول شدنتون اما بازم به معرفت مریم خانوم ، خیلی ممنون که به یاد من بودید
خوشحالم که قبول نشدم تا جا برای کسانی که لیاقتش رو دارن باز بشه ، اینجا در انتهای ترم با گذروندن یک چهارم دوره تحصیل دیگه علاقه ای ندارم که از اول شروع کنم ، چون اینجا جا افتادم خودم رو ثابت کردم و دیگه حس خاصی نسبت به اینکه شبانه هستم ندارم ، اما خیلی دوست داشتم با شما توی یک کلاس باشم ، دانشکده های ما ارتباط زیادی با هم داره ارتباطمون رو قطع نکنیم . خوشحال شدم که قبول نشدم چون اگه می شدم مجبور بودم بیام و … اما خوشحالم که این بازی موش و گربه بالاخره تموم شد .
محمد خدا هم خیر دنیا هم خیر آرت بهت بده که اینجا رو راه انداختی و راهنماییون کردی برات آرزوی بهترین ها رو می کنم .
خوشحالم خیلی خوشحالم به خاطر خوشحالی همتون و امیدوارم که هر کجا که هستید موفق شاداب خلاق و با ایمان باشید
دسامبر 16, 2007 در 7:34 ب.ظ.
صالح
ا ا یه چیزی درسته اولین نظر نبودم اما اولین توی این صفحه و 101 بودم
راستی به وبلاگ گروهی ما سر بزنید آدرسش رو می نویسم براتون بیاید نظر بدید برامون
http://www.mgmt86.blogfa.com
دسامبر 16, 2007 در 9:23 ب.ظ.
محمد كيهاني
بالاخره به صفحه سوّم رسيد!
دسامبر 16, 2007 در 9:24 ب.ظ.
محمد كيهاني
آقا صالح خيلي مطلب با شكوهي نوشتي. مرسي!
دسامبر 17, 2007 در 12:19 ق.ظ.
خليل رضوي
از نظرات دوستان ممنون و سپاسگزارم . جناب اقاي كيهاني راستش مطالعه و خواندن را لحظه اي نمي توانم فراموش كنم . اينكه چرا مي خواهم به تهران بيايم ، توسعه و بازار خوبي است كه براي زمينه شغلي من در آنجا فراهم است و اين وسوسه ام مي كند . براي مثال كتاب اول من الان به چاپ هفتم رسيده در حاليكه اگر از تهران مي توانستم اداره اش بكنم حتما به چاپ بيستم رسيده بود . 100% مطمئنم .
الان هم هنوز در كما! هستم و نمي دانم چه تصميمي بگيرم . بايد با برخي از اساتيدم هم مشورت كنم . درس خواندن را صرفا براي در دانشگاه بودنش مي خواهم و اينكه شايد از اين طريق بتوانم خود را بهتر بشناسانم . خيلي ببخشيد . نمي خواهم از خودم تعريف كنم ولي از حداقل ده سال پيش هميشه از اينكه توانايي ها و قدرت فكر خلاقه ام را كسي ( به جز خودم ، ولي تا كي آخر ؟!) كشف و استفاده نمي كند افسوس خورده ام و حيف . متاسفانه به جز تهران در بقيه شهرها ( يا لااقل و متاسفانه در شهر من ) كسي به افرادي مثل من توجهي ندارد . حتما تاييد ميكنيد تاليف 15 جلد كتاب پرطرفدار كار كمي نيست ولي حيف كه در شهر خودم و حتي فاميل خودم اصلا نمي دانند من چه كاره ام !!!!!!!
چند ماه قبل تصميم گرفته بودم كلا به تهران بيايم با خانواده ( مهاجرت ! ) ولي فعلا دست نگه داشته ام تا كمي اوضاع مناسبتر شود . البته واقعيتش را بخواهيد از محدوديتهايي كه حتي در تهران مي بينم و ميشنوم نيز دلم ميگيرد و راه چاره را رفتن به سرزميين ديگر مي بينم ولي آنهم بسيار مشكلتر است براي فردي با كلي وابستگي و روابط خانوادگي !
نمي دانم! . دوست ندارم شما دوستان عزيز را به فكر بياندازم ولي وقتي مي بينم چطور انديشه هاي ارزشمند نابود مي شوند من هم ذره ذره در خود مي ريزم . اگر مي دانستيد چه در درون من مي گذرد ؟
باري از همه تشكر مي كنم و آرزوي موفقيت دارم . بخصوص مريم خانم و آقا صالح و حسام و بقيه . از جناب كيهاني هم سپاسگزارم . شماره تان را دارم و وقتي تهران گذرم افتاد مزاحمتان خواهم شد .
ضمنا از طرح تجاري كه براي دانلود گذاشته بودين بسيار استفاده بردم و ميشه گفت يه جورهايي تو زمينه كاري من هستش و برايم مفيد خواهد بود . از اين بابت هم بسيار ممنون .
در هر حال باز هم اگر دوستي نظري بدهد خوشحال مي شوم .