در پست قبلی موضوع اختلاف نظر در مورد رابطه صنعت و دانشگاه به عنوان یک چالش مهم پیش روی کارآفرینی در ایران مطرح شد. این موضوع به خصوص در زمینه کارآفرینی دانشگاهی و کارآفرینی دانش محور بسیار حائز اهمیت است. در مطلب امروز به موضوعی چالش برانگیزتر می پردازیم…

چالش دوّم: اختلاف ارزشی کارآفرینی با فرهنگ ایرانی / اسلامی

فرض کنید لا به لای کارهای روزمره خود ۱۰ دقیقه وقت اضافی دارید. در مواجهه با گزینه های زیر کدام یک را برای صرف این ۱۰ دقیقه انتخاب می کنید؟

  1. به دعا و مناجات یا قرائت قرآن می پردازید
  2. به شخصی که نیازمند کمک شما است کمک می کنید (با فرض اینکه این کمک منفعتی برای شما نداشته باشد)
  3. به حل یک مسئله علمی فکر می کنید
  4. به روش های موفقیت و پولدار شدن خود فکر می کنید

کدام را انتخاب کردید؟ یک انسان خوب کدام را انتخاب می کند؟ این انسان مؤمن چطور؟ یک کارآفرین چطور؟ حتماْ هر روز برای شما زیاد پیش می آید که چنین تصمیماتی در تخصیص توجه خود بگیرید. به طور متوسط به کدام بیشتر بها می دهید؟ 

بالاخره شما به عنوان یک انسان مقدار محدودی دقیقه در این جهان دارید و در این دقایق مقدار محدودی توجه دارید که به موضوعات مختلف تخصیص بدهید. حالا این را جمع ببندید روی کل ملت ایران. ایرانیان به طور متوسط به چه موضوعاتی بیشتر توجه می کنند؟ این چیزی است که من در تحقیقاتم نام آن را گذاشته ام سرمایه توجه یک ملت.

چه چیزی باعث می شود به یک نوع فعالیت اهمیت بیشتری بدهیم؟ احساسات و ارزش های ما مکانیزم حاکمیت توجه ما هستند. دو گروه صفات زیر دو شخص فرضی را توصیف می کنند. هر کدام چه احساساتی را در شما بر می انگیزد؟ به نظر شما کدام شخص بیشتر دوست داشتنی است؟

شخص ۱: ثروتمند، زرنگ، فرصت طلب، زیاده خواه، کنس، حریص

شخص ۲: فقیر، ساده، مراعات کننده، از خود گذشته، دست و دل باز، قانع

کدام را انتخاب کردید؟ به بچه هایمان یاد می دهیم کدام را دوست داشته باشند؟ کدام یک بیشتر شبیه قهرمان های داستانی و مذهبی فرهنگ ما هستند؟ درست است که همه کارآفراینان یک شکل نیستند ولی معمولاْ به اولی بیشتر نزدیک هستند تا دوّمی. آیا ما در ایران اصلاْ کارآفرینان را دوست داریم؟!

به نظر شما واکنش یک ایرانی معمولی نسبت به شخص ۱ احتمالاْ کدام یک از موارد زیر است؟

  1. همه پول مملکت را خورده اند نا مردها!
  2. نوش جانش! او به شکوفایی اقتصاد کشور کمک کرده است.

البته این اختلافات ارزشی فقط مربوط به ایران نیست. دکتر فلپس، برنده جایزه نوبل اقتصاد در بررسی دلایل عقب ماندگی اقتصادی کشورهایی مثل آلمان، ایتالیا، و فرانسه به گفته یک اقتصاددان آلمانی اشاره می کند که می گوید «یک آلمانی ترجیح می دهد به دیگران بگوید که ثروتش را به ارث برده است تا اینکه اعتراف کند که آن را خود به دست آورده است».

برگردیم به ایران. دکتر احمدپور داریانی، که از پایه گذاران بحث کارآفرینی در ایران بوده است از استادان خوب ما در دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران است. خود ایشان آدم مذهبی هستند و همیشه به این حدیث پیامبر اشاره می کند که «کاسب حبیب خدا است». اما آیا واقعاْ در مجموع یدگاه اسلام نسبت و به کسب و کار اینقدر مثبت است؟ اگر هست آیا دیدگاه مردم ایران هم همینطور است؟

در جلسه هم اندیشی که در دو پست قبلی به آن اشاره کردم یک نفر از همه جمع پرسید که به نظر شما ایثار یعنی چی؟! همه حاضرین که مانده بودند این سؤال چه ربطی به موضوعات جلسه دارد سکوت کردند. چندین بار شخص پرسشگر این سؤال را تکرار کرد و سپس خود تعریفی ارائه داد. او گفت:

آیا قبول دارید که ایثار یعنی دادن چیزی و نگرفتن چیزی در قبال آن؟ یک کارآفرین اینگونه فکر نمی کند!

بعد از مطرح کردن این موضوع نزدیک بود که یک دعوای جانانه در حد خون و خونریزی راه بیافتد! (البته جدی نیگیرید!) ولی خلاصه اینکه موضوع خیلی چالش بر انگیز است و به این راحتی هم حل نمی شود. دکتر بازرگان مدیرت جلسه با مهارت خاصی از ادامه دعوا جلوگیری کرد و بحث را عوض کرد. ولی چالش هنوز مطرح است.