امروز يكي از هم كلاسيها به نام آقاي فرزامي نژاد ارائهاي داشت درباره مديريت استراتژيك كه به نظرم ارائة خوبي بود. بك مشكلي كه من هميشه درباره استراتژيهاي تدوين شده به شكل برنامهريزي شده و كتابي دارم اين است كه اين استراتژيها معمولاً به نظر چيز خارقالعاده اي نميآيند. خيلي معمولي و خشك به نظر ميآيند.
رئيسم و مديرعامل شركت مشاوره مديريت و نظام افزار پارسه هر موقع بحث استراتژي ميشود به من يادآوري ميكند كه استراتژي در اصل از ارتش و جنگ آمده و مهمترين ويژگي آن اين است كه هوشمندانه است. يعني وقتي يك مستند استراتژي ميخوانيد بايد احساس كنيد كه هوشمندانه طرّاحي شده است.
امروز آقاي فرزامينژاد سر كلاس نظريه هاي پيشرفته مديريت به تدريس دكتر حسن ميرزايي اهرنجاني در ارائه خود يك مثال جالب زد كه به نظر من خيلي قشنگ هوشمندانه بودن استراتژي را نشان مي دهد.
يك روز دو مدير همراه هم براي تفريح به جنگل رفته بودند و چادر زده بودند. داشتند در جنگل با هم گپ مي زدند كه ناگهان متوجه شدند كه خرس بزرگي با سرعت به سمت آنها ميآيد. يك لحظه هر دو خشكشان زد و نمي دانستند چه كار كنند. بعد يكي از آنها رفت و كفش ورزشي اش را درآورد و شروع كرد به پوشيدن آن. مدير ديگر با لحني تمسخرآميز به او گفت: فكر ميكني با آن كفشها مي تواني از اين خرس سريعتر بدوي؟؟!!
مدير دوّم جواب داد: نه نميتوانم از خرس سريعتر بدوم ولي ميتوانم از تو سريعتر بدوم!!!!!
19 دیدگاه
Comments feed for this article
نوامبر 27, 2006 در 11:22 ق.ظ.
مریم
خیلی جالب بود ! من امسال می خوام رشته مدیریت اجرایی شرکت کنم ! البته نه ام.بی.ای بلکه فقط اجرایی ! اگه کتای هست که فکر می کنید خیلی کمک کنه لطفا به من معرفی کنید ! همه کتاب هایی که معمول هست را خوانده ام فقط جی مت صورتی رو پیدا نکرده ام ! می شه لطفا یه کتاب جایگزین براش معرفی کنین ! من لیسانس صنایع هم هستم ! چقدر حرف زدم
نوامبر 27, 2006 در 8:52 ب.ظ.
محمد كيهاني
مريم خانم از ديگران بگيريد آن كتاب صورتي را! كتاب هاي ديگر هم هست. اگر وقت داريد مدام تست بزنيد ضرر كه ندارد.
نوامبر 27, 2006 در 9:15 ب.ظ.
کاوه
اون کتاب صورتی 10/1 کتاب صداقت هم نیست…
اگه صداقت رو خوندین کافیه دیگه دنبال اون یکی نرین خیلی ناقصه !
نوامبر 29, 2006 در 1:12 ب.ظ.
گمنام
چندروزقبل پیش مهدی گلستان هاشمی بودم،بهش گفتم میخوام کارآفرینی بزنم
کلی زحمت کشید نظر منو عوض کنه!!!
کتاب مبانی علم کارآفرینی اش رو خوندی محمد؟
نوامبر 29, 2006 در 6:55 ب.ظ.
محمد كيهاني
نه اين كتاب را نديدم. مي رم دنبالش چون بيشتر كتاب هاي مهم كارآفريني به زبان فارسي را خريده ام و مي خرم.
دسامبر 1, 2006 در 4:49 ب.ظ.
گمنام
بیشتر حالت تعریف معانی رو داره.ماله جهاد دانشگاهی دانشگاه صنعتی اصفهان
ولی دانشگاه مالک اشتر فکر میکنم داره!!!
محمد جان من دارم کتاب اقتصاد کلان میخونم .یه چیزهایی رو نمیفهمم
نرخ دخیره قانونی کمتر باعث افزایش قدرت اعتبار دهی بانک ها میشه!!
نرخ ذخیره قانونی چیه؟؟
دسامبر 2, 2006 در 8:53 ب.ظ.
محمد كيهاني
ممنون از اطلاعات گمنام. من فقط فصل اول كتاب هاي اقتصاد خرد و كلان را خواندم و هنوز هم هيچ واحد اقتصادي پاس نكردم! خلاصه اينكه اين چيزا كه گفتي را هنوز نوفهمم. اما شديداً به اقتصاد علاقه مند شده ام و مخصوصاً تاريخ توسعه اقتصادي بشر الان برام خيلي موضوع جالبيه و دارم درباره اش مطالعه مي كنم.
دسامبر 3, 2006 در 6:07 ب.ظ.
گمنام
من پیدا کردم یه نفر که جوابم رو بده!!(به هر حال ممنون محمد جان)
http://www.persianblog.com/posts/?weblog=business-iran.persianblog.com&postid=5909037 اینم جوابی که عماد بهم داد
دسامبر 5, 2006 در 8:31 ب.ظ.
محمد
سلام
خیلی قشنگ تحلیل وضع موجود داشت.
فکر می کنی مدیر دومی چی کار باید بکنه؟
تا بعد
دسامبر 5, 2006 در 9:59 ب.ظ.
کاوه
مدیر دوم 2تا راه داره
1) از کلک قدیمی استفاده کنه و خودش رو بزنه به مردن تا خرسه بیخیالش بشه !
2) اولین درخت رو بچسبه و بره بالا !!!
البته راه های نا مردی هست :
مثلا یه جفت پا برای اولی بگیره و تا اون بیاد به خودش بیاد خرسه خوردش !!!!
دسامبر 6, 2006 در 8:38 ب.ظ.
محمد كيهاني
به نظرم مدير دوّمي بايد وقتي مدير اوّلي سرش گرم پوشيدن كفشش هست، با يك چيزي محكم بزنه تو سرش تا بي هوش بشه، بعدش هم هر چي غذا و گوشت و ماهي همراهش داره بريزه رو بدن مدير بيهوش و فرار كنه! 🙂
دسامبر 6, 2006 در 9:59 ب.ظ.
کاوه
آقا جون اگه این همه کار بکنه که از هضم رابعه خرس هم میگذره !!!!
دسامبر 9, 2006 در 10:52 ق.ظ.
امیرحسین سرفرازیان
سلام محمد جان
مثال بسایر قشنگ و زریفی بود که به خوبی مفهوم استراتژی رو توضیح می ده
دسامبر 9, 2006 در 10:53 ق.ظ.
امیرحسین سرفرازیان
در ضمن نمره دیکته نظر من می شه 19
دسامبر 9, 2006 در 11:51 ب.ظ.
محمد كيهاني
فقت 17 كلمه نوشطي ضحمط كشيدي 19 شدي!
دسامبر 15, 2006 در 12:56 ب.ظ.
علیرضا مجاهدی
من اولین بار این داستان را در یکی از کنفرانس های بین المللی کیفیت از یک ژاپنی که رئیس منطقه آسیا بود شنیدم که البته یک ژاپنی میهمان دوست آفریقائی اش شده بود
دسامبر 16, 2006 در 9:54 ب.ظ.
gomnam
محمد چرا اینقدر نامنظم آپ میکنی ؟!
راستی مرکز کارآفرینی شریف مسابقه bp گذاشته!!!
اگه خواستی شرکت کن
دسامبر 16, 2006 در 10:57 ب.ظ.
محمد كيهاني
منظورت از نامنظم چيه؟ اينجا هيچ وقت نظم خاصي نداشته! البته دوست دارم در آينده منظم بشه. فعلاً زمان حساسي است. ولي يك چيزهايي هم مينويسم.
جون 4, 2007 در 1:40 ق.ظ.
mehdi
جالب است .
اين داستان در تعريف مديريت استراتژيک در اولين فصل کتاب مديريت استراتژيک نوشته ديويد آمده است و کليه نقل قولها به اين کتاب بر مي گردد.
با تشکر