وااي خيلي خوشحالم! امروز تمام شركت را گذاشته بودم روي سرم و وقتي رسيدم خانه براي خودم گل خريدم!!!

نشسته بودم سر ميز كارم و به اين فكر مي كردم كه چطور مي خواهم تا دو روز ديگر كاري كه بايد تحويل دهم را آماده كنم. ناگهان sms رسيد از دخترعمويم كه مبارك باشه! وقتي فهميدم نتايج را روي سايت زده اند گفتم شايد شاهرود قبول شده باشم و آنقدر ها هم خوشحالي نداشته باشد. بنابراين خودم رفتم روي سايت و چك كردم.

حالا شايد همه فكر مي كنيد MBA قبول شدم! امّا نه MBA قبول نشدم. امّا وقتي براي اوّلين بار دفترچه كنكور به دستم رسيد يادم هست كه يك رشته جديد در آن پيدا كردم كه در دفترچه سال قبل نبود: مديريت كارآفريني.

قبلاً شنيده بودم كه Entrepreneurship را كارآفرريني ترجمه كرده اند و برايم جالب بود كه اين رشته در ايران ايجاد شده. بعد از كمي تحقيق فهميدم كه دانشگاه تهران تنها دانشگاهي است كه امسال اين رشته را ارائه مي دهد. امّا از آنجايي كه مي خواستم براي MBA بخوانم وقت خواندن درس هاي اضافي نداشتم. خوشبختانه درس هاي امتحاني مديريت كارآفريني تفاوت چنداني با MBA نداشت و اتفاقاً آسان تر بود (مخصوصاً رياضي اش برايم خيلي خيلي آسان بود بر خلاف رياضي MBA) . فقط يك درس اقتصاد خرد و ككلان داشت كه فقط در حد يك هفته خواندم و نزديك به 10 يا 20 درصد (يادم نيست) زدم. يك درش كامپيوتر هم داشت كه نخوانده برايم آسان بود.

همانطور كه اوّلين ورودي هاي MBA به دليل ناشناخته بودن آن رشته خوب توانسته بودند قبول شوند فكر كردم شايد در مديريت كارآفريني هم به دليل ناشناخته بودنش خوب بتوانم قبول شوم. و همينطور هم شد.

وقتي رتبه ام را ديدم با توجه به اينكه كل ظرفيت مديريت كارآفريني به 30 نفر نمي رسد و من 91 شده بودم (از 3 برابر هم بيشتر) فكر كردم كه شانسي ندارم… امّا گويا اشتباه مي كردم چرا كه حتّي كار به شبانه هم نكشيد. روزانه قبول شدم! حالا مي توانم ركورد خودم را حفظ كنم كه تمام دوران تحصيلم را بدون خرج گذرانده ام. همه اش را دولت ايران داده است!! البته كمي هم در نوجواني دولت كانادا!

حتماً بعداً درباره Entrepreneurship مطالبي در وبلاگ خواهم نوشت امّا فعلاً مي خواستم خبر قبولي ام را به دوستان و خوانندگان عزيز اين وبلاگ اعلام كنم. اگر كسي ديگر هم كنكور داده خبرش را برايمان بنويسيد.